محل تبلیغات شما



 آسمانی می شناسم

جای دور از تمام چیزها و ناچیز ها

با لپ های گلبهی و چشمان آبی و صافش

با ابرهایی از جنس پنبه

و پرندگانی که در آسمان پر می زنند

و شکوه.

شکوه آن آسمان

با گوشواره های یاقوتی

چه زیبا می سازند قصه از نبودن ها و جای خالی لذت ها

کاش آسمانی که می شناختم واقعی بود

در میان تلخی های آسمان تیره جایی برای اونبود

قصه ها زیباند

آنقدر که لحظه ای می خندی 

و حس می کنی زیر آن آسمان نفس می کشی 

فقط برای لحظه ای

لحظه ای کوتاه.

 


در به دنبال کردن رد پایت

مهارت زیادی دارم

همیشه رد پایت می رسد

به جاده تنهایی هایت

فریاد بزن

بر سر جاده

"جاده بی انتها

بی معنی است"

فریاد هایت میرسند

بر گوش آسمان

آسمانی که زمینش

آسفالت قدیمی

جاده بی انتهای توست

سکوت که میکنی

آوای نسیم است و باد

رد پایت بر کف جاده مانده است

جاده ات می شود عکسی هنری و تاریخی

با پی نوشت: جاده تنهایی 

بنشین و از سر جایت بلند نشو

که جایی که نشسته ای

مرکز آرامش و تنهایی است


به دنبال چیز هایی برو که

عاشقشان هستی

به دنبال چیز هایی برو که

برا به دست آوردنش تلاش می کنی

نه به دنبال  چیزهایی که برای بدست آوردنش

تلاش بی معنی است

زندگی کن 

که دنیا آنقدر کوتاه است

که نمی ارزد 

به دنبال چیز هایی بروی که دیگران از تو می خواهند

به دنبال چیز هایی برو که خودت می خواهی

همه انسان ها زندگی نمی کنند

خیلی های ادای زندگی کردن را در می آورند


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرتره ای از طبیعت زادروز شهر بازی های دیجیتال